در دل دغدغههای حقوقی و در پیگیری پروندههای قضایی، سندی از راه میرسد که نقطه عطفی در روند دادرسی محسوب میشود. این سند که حاصل غور و بررسی قضات و تبلور رأی نهایی دادگاه است، «دادنامه» نامیده میشود. دادنامه نه فقط یک برگه رسمی، بلکه روایتگر سرنوشت یک دعوا و تعیینکننده حقوق و تکالیف طرفین است. با ما همراه شوید تا زوایای گوناگون این سند مهم را بشناسیم و دریابیم که هر بخش آن چه داستانی برای گفتن دارد.
در یک تعریف جامع و کاربردی، دادنامه، رأی مکتوب و رسمی یک مرجع قضایی است که پس از انجام تحقیقات، بررسی مدارک و استماع اظهارات طرفین دعوا، در خصوص موضوع مورد اختلاف صادر میگردد. این سند، بیانگر تصمیم نهایی دادگاه یا سایر مراجع شبهقضایی در مورد یک پرونده است و به منزله فصلالخطاب آن دعوا تلقی میشود. دادنامه، نه تنها اعلامکننده نتیجه دادرسی است، بلکه مبنایی برای اجرای مفاد آن و تعیین آثار حقوقی مترتب بر آن به شمار میرود. در واقع، دادنامه، تجلی مکتوب عدالت و قانون در یک پرونده خاص است.
معرفی اجزای مختلف دادنامه
هر دادنامه از بخشهای گوناگونی تشکیل شده است که هر کدام نقش مهمی در انتقال اطلاعات و مستندسازی رأی دادگاه ایفا میکنند. آشنایی با این اجزا، به خواننده کمک میکند تا محتوای دادنامه را به درستی درک کرده و از مفاد آن آگاه شود.
در قسمت فوقانی هر دادنامه، تاریخ دقیق تنظیم و صدور آن درج میگردد. این تاریخ شامل روز، ماه و سال است و از جنبههای مختلف حقوقی اهمیت دارد. به عنوان مثال، مبدأ محاسبه بسیاری از مهلتهای قانونی مانند مهلت تجدیدنظرخواهی از همین تاریخ آغاز میشود. همچنین، تاریخ صدور دادنامه میتواند در تعیین قانون حاکم بر موضوع دعوا نیز مؤثر باشد. این بخش، در واقع شناسنامه زمانی دادنامه محسوب میشود.
در کنار تاریخ صدور، هر دادنامه دارای یک شماره منحصربهفرد است که به منظور بایگانی، پیگیری پرونده در مراحل مختلف دادرسی و استناد به آن در مکاتبات و ارجاعات بعدی مورد استفاده قرار میگیرد. این شماره، ترکیبی از اطلاعاتی نظیر سال صدور، شعبه دادگاه صادرکننده رأی و یک عدد سریال اختصاصی برای آن رأی است. وجود این شماره، امکان تفکیک و شناسایی دقیق هر دادنامه را از سایر آرای صادره فراهم میسازد و از بروز اشتباهات جلوگیری میکند.
با پیشرفت فناوری و به منظور تسهیل دسترسی شهروندان به اطلاعات قضایی، قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران اقدام به راهاندازی سامانه ثنا نموده است. این سامانه، امکان مشاهده الکترونیکی دادنامهها را برای اصحاب دعوا و وکلای آنان فراهم آورده است. برای بهرهمندی از این امکان، ابتدا لازم است که افراد در سامانه ثنا ثبتنام و احراز هویت شوند. پس از ورود به حساب کاربری، کاربران میتوانند در بخش مربوط به پروندههای خود، لیست دادنامههای صادر شده در آن پروندهها را مشاهده نمایند. با کلیک بر روی هر دادنامه، امکان مشاهده متن کامل آن و در صورت لزوم، دریافت نسخه الکترونیکی آن وجود دارد. این روش، ضمن صرفهجویی در زمان و هزینه، دسترسی سریع و آسان به آرای قضایی را میسر میسازد و از مشکلات مربوط به مراجعه حضوری و دریافت نسخه فیزیکی دادنامه میکاهد.
در اصطلاحات حقوقی، واژههای «دادنامه» و «حکم» گاهی به جای یکدیگر به کار میروند، اما در واقع دارای معنای دقیقتری هستند. «دادنامه» اصطلاحی عام است که به هر نوع رأی صادر شده از سوی مرجع قضایی اطلاق میگردد، خواه این رأی در خصوص ماهیت دعوا باشد یا مربوط به مسائل شکلی و مقدماتی رسیدگی. در مقابل، «حکم» نوع خاصی از دادنامه است که در مورد ماهیت دعوا صادر شده و به طور قاطع به اختلاف بین طرفین پایان میدهد. به عبارت دیگر، حکم، رأیی است که در آن دادگاه، پس از رسیدگی به ادله و دفاعیات طرفین، حق را به یکی از آنان داده و تکلیف نهایی پرونده را مشخص میکند. در کنار حکم، نوع دیگری از دادنامه به نام «قرار» وجود دارد که تصمیمات دادگاه در مورد مسائل غیر ماهوی و مربوط به جریان دادرسی را شامل میشود، مانند قرار کارشناسی، قرار تامین خواسته، قرار رد دعوا به دلیل نقص مدارک یا عدم صلاحیت دادگاه. بنابراین، میتوان گفت که هر حکمی یک دادنامه است، اما هر دادنامهای لزوماً حکم نیست و ممکن است قرار باشد.
شوراهای حل اختلاف، نهادهایی هستند که به منظور تلاش برای ایجاد صلح و سازش بین طرفین اختلاف و همچنین رسیدگی به برخی دعاوی جزئی با نصاب مالی کم یا دعاوی با ماهیت خاص (مانند اختلافات خانوادگی غیرمالی) تشکیل شدهاند. آرایی که توسط این شوراها در مقام رسیدگی به دعاوی صادر میشود، «دادنامه شورای حل اختلاف» نامیده میشود. این دادنامهها، پس از صدور و ابلاغ به طرفین، در صورت عدم اعتراض در مهلت قانونی (که معمولاً کوتاهتر از مهلت اعتراض به آرای دادگاههای عمومی است)، لازمالاجرا میشوند. رسیدگی در شوراهای حل اختلاف، با هدف کاهش بار مراجع قضایی و حل سریعتر اختلافات با رویکردی غیررسمی و مبتنی بر صلح و سازش صورت میگیرد. اعتبار و نحوه اجرای دادنامههای صادره از این شوراها، تابع مقررات خاص خود است.
در دعاوی مربوط به انحلال نکاح یا همان طلاق، رأیی که از سوی دادگاه خانواده صادر میگردد و متضمن گواهی عدم امکان سازش (در طلاق توافقی) یا حکم طلاق (در طلاق به درخواست یکی از زوجین) باشد، «دادنامه طلاق» نامیده میشود. این دادنامه، علاوه بر اعلام جدایی زوجین، شامل تعیین تکلیف مسائل مهم دیگری نظیر میزان و نحوه پرداخت مهریه، نفقه زوجه در ایام عده، وضعیت حضانت و نفقه فرزندان مشترک و همچنین شرایط مربوط به استرداد جهیزیه است. دادنامه طلاق، پس از قطعیت (یعنی پس از سپری شدن مهلت اعتراض یا تایید آن در مرحله تجدیدنظر)، به دفترخانه رسمی طلاق ارسال شده و مراحل ثبت رسمی واقعه طلاق بر اساس آن انجام میپذیرد. این سند، از اهمیت ویژهای در تعیین حقوق و تکالیف پس از جدایی زوجین برخوردار است.
یکی از اصول بنیادین در نظام دادرسی عادلانه، حق اعتراض به آرای صادره از مراجع قضایی است. این حق، به اصحاب دعوا این امکان را میدهد تا در صورتی که رأی صادره را مطابق با قانون یا واقعیت ندانند، نسبت به آن اعتراض نموده و خواستار رسیدگی مجدد توسط مرجع بالاتر شوند. در حقوق ایران، اصل بر قابل تجدیدنظر بودن آرای دادگاههای بدوی (نخستین) است. بنابراین، اکثر دادنامههای صادره از این دادگاهها، در مهلت قانونی مشخص (معمولاً بیست روز برای اشخاص مقیم ایران و دو ماه برای اشخاص مقیم خارج از کشور از تاریخ ابلاغ)، قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاههای تجدیدنظر استان هستند. علاوه بر تجدیدنظر، در موارد خاص و با وجود شرایط قانونی، امکان فرجامخواهی از آرای دادگاههای تجدیدنظر در دیوان عالی کشور نیز وجود دارد. مهلت و نحوه اعتراض به هر نوع دادنامه، در قانون آیین دادرسی مدنی و سایر قوانین مرتبط به دقت تعیین شده است و عدم رعایت این مقررات، میتواند منجر به از دست رفتن حق اعتراض گردد.
پس از آنکه دادنامه به طرفین دعوا به صورت قانونی ابلاغ گردید، مراحل بعدی بسته به نوع رأی و اینکه آیا قطعی است یا قابل اعتراض، متفاوت خواهد بود. اگر دادنامه قطعی شده باشد (یعنی مهلت اعتراض سپری شده و اعتراضی صورت نگرفته باشد یا رأی صادره غیر قابل اعتراض باشد)، وارد مرحله اجرا میشود. در این مرحله، طرفی که رای به نفع او صادر شده (محکومله) میتواند با مراجعه به واحد اجرای احکام دادگاه صادرکننده رأی و ارائه درخواست اجراییه، خواستار اجرای مفاد دادنامه شود. در مقابل، طرفی که رأی علیه او صادر شده (محکومعلیه) مکلف است در چارچوب قانون، نسبت به انجام تکالیف تعیین شده در دادنامه اقدام نماید. در صورتی که دادنامه قابل اعتراض باشد، طرفی که نسبت به آن اعتراض دارد، باید در مهلت قانونی مقرر، دادخواست تجدیدنظر یا فرجامخواهی خود را از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضایی به مرجع صالح تقدیم نماید. با تقدیم دادخواست اعتراض، پرونده برای رسیدگی مجدد به مرجع بالاتر ارسال میگردد و تا زمان صدور رأی نهایی از آن مرجع، اجرای دادنامه بدوی متوقف خواهد شد (مگر در موارد استثنایی که قانون اجازه اجرای موقت را داده باشد).
نتیجهگیری
آشنایی با مفهوم دادنامه، اجزای آن و مراحل پس از صدور و ابلاغ آن، برای هر فردی که به نحوی با مسائل حقوقی درگیر میشود، امری ضروری و اجتنابناپذیر است. دادنامه، نه تنها سند پایانی یک دادرسی، بلکه راهنمای حقوق و تکالیف افراد پس از آن نیز به شمار میرود. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینههای گوناگون حقوقی و دریافت مشاورههای تخصصی از وکلای مجرب، شما را دعوت میکنیم تا از وبسایت وکیل نجاتعلیپور بازدید فرمایید. کارشناسان حقوقی ما در سایت وکیل نجاتعلیپور با ارائه مقالات جامع و خدمات مشاورهای کارآمد، همواره آماده پاسخگویی به سوالات شما و راهنمایی در امور حقوقی هستند.
برای اطلاع از قطعی یا غیرقطعی بودن یک دادنامه، ابتدا باید به نوع مرجع قضایی صادر کننده رای توجه کرد. آرای صادره از دادگاههای بدوی، اصولا قابل تجدیدنظر هستند، مگر در مواردی که قانون به صراحت آنها را غیرقابل تجدیدنظر اعلام کرده باشد (مانند برخی از آرای مربوط به دعاوی با مبلغ خواسته کم). آرای صادره از دادگاههای تجدیدنظر استان، اصولا قطعی هستند و فقط در موارد خاص و با وجود شرایط قانونی، قابل فرجامخواهی در دیوان عالی کشور میباشند. همچنین، در متن دادنامه نیز معمولا به قابلیت یا عدم قابلیت اعتراض به آن اشاره میشود. در صورت ابهام، میتوانید از وکیل یا کارشناس حقوقی مشورت بگیرید.
بله، در صورتی که در متن دادنامه اشتباهات نگارشی، املایی، محاسباتی یا اشتباهاتی که در آن سهو قلم رخ داده باشد و به اساس رأی خللی وارد نکند، دادگاه صادرکننده رأی میتواند به درخواست ذینفع یا راساً، نسبت به تصحیح آن اقدام نماید. برای این منظور، ذینفع باید درخواست کتبی خود را به دادگاه ارائه دهد. پس از بررسی، در صورت احراز اشتباه، دادگاه اقدام به صدور رأی اصلاحی مینماید که به طرفین ابلاغ میگردد. این رأی اصلاحی، جزء لاینفک دادنامه اصلی محسوب میشود.
در صورتی که دادنامه به شما ابلاغ شود و شما در مهلت قانونی مقرر (که در قانون مشخص شده و در برگه ابلاغیه نیز قید میگردد) نسبت به آن اعتراض (تجدیدنظرخواهی یا فرجامخواهی) نکنید، آن دادنامه قطعی میگردد. پس از قطعیت، دیگر امکان اعتراض به آن وجود نخواهد داشت و طرف ذینفع (محکومله) میتواند با مراجعه به واحد اجرای احکام دادگاه، تقاضای اجرای مفاد آن را نماید و شما (محکومعلیه) ملزم به انجام تکالیف تعیین شده در دادنامه خواهید بود. بنابراین، توجه به مهلتهای اعتراض و اقدام به موقع در صورت داشتن اعتراض، از اهمیت بسزایی برخوردار است.